یادمه وقتی که کوچیکتر بودم یه کارتونی از تلویزیون پخش شد که تو اون دو تا خیاط به شهری وارد شدن و ادعا کردم که میتونن بهترین لباسو بدوزن. پادشاه هم خوشش اومد و اونا رو دعوت کرد تا براش لباس بدوزن. اونا هم گفتن لباسی که میدوزن رو هر آدمی نمیتونه ببینه. باید خیلی آدم خوبی باشه تا بتونه لباسو ببینه. خلاصه همه وزیرا و افراد برجسته میفتن و با وجودی که لباسی نمیدیدن از اون تعریف میکردن تا نگن که اونا آدمای بدی هستن. خود پادشاه هم از ترس اینکه مردم نگن اون آدم بدیه از اون لباس تعریف کرد. روزی رسید که باید لباسو میپوشید. به مناسبت حاضر شدن لباس جدید پادشاه خواست تا مردم هم اون لباسو ببینن. همه مردم با اینکه یه پادشاه لخت رو میدیدن ولی از ترس بد نامی همه تحسین میکردن و هورا میکشیدن و در اون بین فقط یه بچه داد زد و گفت که پادشاه لخته. این باعث شد که کم کم همه مردم با اون بچه همصدا بشن و بگن که پادشاه لخته.
حالا منظور من از یادآوری این داستان چی بود؟ امروز هم ما همچین خیاطایی داریم. تو دنیای امروز ما آمریکاییها و اروپاییها همون خیاطا هستن. به همه القا کردن که لباسی که ما میدوزیم بهترین لباسه و اونایی که غیر از این میگن آدمای خوبی نیستن. و متاسفانه اقشار مختلفی از اجتماع ما با اونا همصدا شدن و از ترس اینکه انگ املی و بی فرهنگی بهشون بخوره اونا رو تایید میکنن. اونا زنها رو لخت و بدون لباس با فرهنگ معرفی میکنن و حتی مردا رو. ما هم تو این فکر غرق میشم که چون اونا از ما پیشرفته تر هستن پس هر چی که میگن درسته. ما داریم میبینیم که اونا لخت هستن(مثل پادشاه قصه ما) ولی از ترس انگ بد خوردن نمیتونیم این واقعیت رو به زبون بیاریم. ماها حتی نمیتونیم مثل اون بچه تو قصه صداقت داشته باشیم. اونا میگن که مسلمونا زنا رو محدود میکنن و با این قصه میخوان بگن که خودشون خیلی پیشرفته هستن. اونا به ما القا کردن که فرهنگ یعنی لخت بودن و این پوششی که در اسلام معرفی شده عین بی فرهنگیه. ما هم چون خیلی از خود واقعی خودمون دور شدیم داریم به این عقیده غلط دامن میزنیم و یواش یواش داریم میریم تو راهی که اونا نشونمون میدن. این مدهای عجق وجقی که امروز باب شدن و دخترا و پسرای ما از اونا استفاده میکنن و خیال میکنن که اگه از اون مدها استفاده نکنن بی فرهنگ میشن، به قدری دارن جا افتاده میشن که ما دیگه داریم هویت دینی و ملی خودمون رو از دست میدیم. این مدل موها و شلوارایی که پسرای ما از اونا استفاده میکنن در حقیقت مورد استفاده پست ترین طبقات مردم در اروپا و آمریکا هستن. می بینی پسری شلواری پاش کرده که از چند جا سوراخه. میپرسی چرا شلوار سوراخ پات میکنی، جواب میده: چقدر تو املی، این که سوراخ نیست، این مده. واقعا این چه مدیه که به ما اجازه میده که شلوار پاره پاره تنمون کنیم و تازه بهش افتخار هم بکنیم؟
الغرض، ما الان باید دنبال یه نفر مثل همون بچه تو قصه باشیم تا فریاد بزنه و بگه که بابا این پادشاه لخته. باید بگردیم دنبال اون بچه. و سوال اینجاس که چرا اون بچه خود ما نباشیم؟ به قول استاد شهید، مطهری، اگه برهنگی یه فرهنگه پس حیوانات از همه ما بافرهنگ ترن.
با تشکر از دوست خوبم آقا مجید مدیر وبلاگ دین برتر